داستان پابلو پیکاسو که باوجود خردسالی استعداد شگرف خود در نقاشی را به رخ همگان کشید و به آکادمی هنر در مادرید فرستاده شد.

آلبرت استپتو و پسرش هارولد دلالان آشغال هستند. هارولد با دختری آشنا می شود، با او ازدواج می کند و او را به خانه می برد. البته آلبرت خشمگین است و هر ترفندی را که بلد است امتحان می کند تا عروس جدید را از خانه اش بیرون کند.

یک سرباز در جستجوی پایان دادن به شرارتی میباشد که توسط یک شکارچی شرور جادوگر به وجود آمده است...

بیتل ها، "جان لنن"، "پل مکارتنی"، "رینگو استار" و "جرج هریسن"، با قطار به سمت لندن می روند تا در تلویزیون کنسرت اجرا کنند. علاوه بر مدیر برنامه، "نورم" (راسینگتن) و "شیک" (جونکین) دستیارش، پدربزرگ "مکارتی" (برامبل) نیز همراه آنان است…

مجری در یک باشگاه رقص تلاش می‌کند تا یک قدم از کسانی که بهشان قرض دارد جلو باشد

در قرن نوزدهم در یک سفر خطرناک مری جوان به همراه برادرانش به دنبال پدر گمشده شان هستند ....

« جانى » ( میسن ) ، از رهبران گروهى انقلابى را در ایرلند شمالى ، براى تأمین هزینه‏‌هاى تشکیلات خود در یک سرقت مسلحانه از بانک شرکت مى‏‌کند . در حین علمیات ، یکى از افراد کشته مى‏‌شود و « جانى » که مجروح شده از دست پلیس مى‏‌گریزد .