براکش پسر جوان و پر جنب و جوشی میباشد که آرزوهای فراوانی دارد. خانواده راکش علاقه دارند او هم مانند پدر خود به اداره برود واستخدام شود تاآینده مطمئنی برای خود بسازد . ولی راکش هیچ علاقه ای به شغل پدر خود ندارد .او آرزو دارد تا آدم مهم و ثروتمندی شود...

زندگی کیشان و سانی پس از آن که دوست زن زنشان، پرم، آنها را با یک هوکر به نام بابی قرار می دهد، دچار مشکل می شود، که منجر به شبکه ای از دروغ ها و سردرگمی ها می شود.

زنی عاشق یک تاجر جذاب و مرموز می شود . مرد به او خیانت میکند و زن به زندان میرود . حال ، زن آزاد می شود و خود را برای انتقامی شیرین آماده میکند ...

"سانجانا" و "آدیتیا" ، تصمیم می گیرند به زندگی مشترک خود ، یک شانس دیگر بدهند . آنها برای تعطیلات خود برنامه ریزی می کنند ، اما نمی دانند که اتفاق عجیبی در انتظار آنهاست ...

در سال 1993 برادر "فیزا" در طول شورشهایی در بمبئی گم می شود.در سال 1999 او از انتظار خسته میشود و تصمیم می گیرد برادرش را پیدا کند...

زنی بعد از اینکه خواهر دوقلویش شکنجه شده و به قتل میرسد بدنبال پیدا کردن و شکار قاتل اوست .