غول آدم خوارها مرگبارتر از قبل برگشته اند و ساکنین را به وحشت انداخته اند ...

کارآگاه "رگان ریلی" و یک زن نظافتچی که بعدا کاراگاهی خصوصی میشود، در مورد آدم ربایی پدر "رگان" و یک راننده زن جوان درست پیش از تعطیلات تحقیق می کنند ...

یک هنرپیشه زن که درگیر مشکلات است و بعنوان پیشخدمت کار میکند یکی از مشتریهای مرد خود را میدزدد تا به خانه اش ببرد و با پدر و مادرش بعنوان نامزد معرفی کند و ...

ماجرای بنیانگذاران دره رد و چگونگی محافظت کردن آن ، در برابر آن موجود ...

مرد جوانی که به سرمایه گذاری بزرگ احتیاج دارد ، چند تن از دوستانش را متقاعد می کند تا به او در دزدیدن فرانک سیناترا جونیور کمک کنند. این یک داستان واقعی است.

در آینده، یک مرد در تلاش برای نگه داشتن کلوپ شبانه قمری اش از دست مافیا است...

وقتی گروهی از موجودات غول پیکر ، که ارتش به وجود آورده ، یک پالایشگاه نفتی در مکزیک را تهدید می کنند ؛ مالک آنجا از "کارل بست" ، که در گذشته شش تن از آن موجودات را به هلاکت رسانده ، درخواست کمک می کند ...

یک مرد تاجر چهار روح سرگردان که در زمان بچگی فرشته های نگهبان او بوده اند را دوباره با هم متحد می کند، برای هدف بخصوصی پس از مرگ...

«میچ رابینز» (کریستال)، «اد فوریلو» (کربی) و «فیل برکوییست» (استرن) که همیشه تعطیلات سالانه شان را با هم می گذرانند، امسال تصمیم گرفته اند سوار بر اسب همراه با عده ای توریست دیگر و به راهنمایی «کرلی» (پالانس)، «جف» (سیکور) و «تی. آر.» (هالو)، گاوچرانان غیرقابل اعتماد، با یک گله از نیومکزیکو به کلرادو بروند.

فیلم در مورد ساکنین یک شهر دور افتاده است که باید از خودشان در برابر جانورانی زیرزمینی که یکی یکی ساکنین شهر را می کشند، دفاع کنند...