یک عکاس شهری کوچک جان یک مرد مرموز را نجات می دهد، که ممکن است فقط در شهر باشد تا پارک خانواده اش را بخرد - که همچنین محل جشن سالانه کریسمس است.

بث سوژه جلد یک مجله برنده جایزه می شود و به جستجوی عکاسی می رود که عکس او را گرفته است.

وقتی خواهرش کشته می شود و زندگی دوگانه او به عنوان یک مجری فاش می شود، گریس هشدارهای یک کارآگاه خونسرد را نادیده می گیرد و درگیر ماجرا می شود...

یک عاشقانه به ظاهر کامل که به خشونت تبدیل می شود و زن را در این رابطه مخفی می کند و در عین حال با پلیس همکاری می کند تا شوهر قبلی او را به دادگاه بکشاند.

داستان این فیلم حول محور فرزند بابانوئل میچرخد. زمانی که پدر او تصمیم میگیرد که خودش را بازنشسته کند، او مجبور میشود که کنترل شغل خانوادگی شان را در دست بگیرد و آن را در مسیر درست پیش ببرد. از طرف دیگر هم در همین حین، برادرش که قرار بود به جای پدرشان تبدیل به بابانوئل شود، به خاطر پرواز شب کریسمس دچار مشکل میشود و دیگر اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و…

طوفان فروشگاه کتاب را تخریب می کند . "چارلی" و "دونا" ، به زودی این مغازه را به دلیل کمبود بودجه از دست می دهند ، اما یک تصادف چارلی را به حالت اغما می برد ...

پدر جیمز هاولت جوان در سال 1845 در کانادا بدست توماس لوگان که متصدی زمین ها است کشته می شود. در اثر آسیب روحی شدید ناشی از این اتفاق تحولاتی در بدن جیمز روی می دهد: ریشه های چنگال مانندی از دستانش بیرون می زند که بوسیله آنها از لوگان انتقام گرفته و او را می کشد. لوگان در آخرین لحظات عمرش به جیمز می گوید که او پدر واقعی اش است. جمیز و برادرش ویکتور حدود یک قرن زنده می مانند و در این مدت خود را برای نبرد و جنگ آماده می کنند. جنگ ها شامل جنگ های داخلی آمریکا و جنگ های جهانیست. و ادامه ماجرا...

در سال 1985 متفاوت با واقعیت، ابرقهرمانان در میان مردم وجود دارند. قاتل یکی از ابرقهرمانان سابق، رورشاک را به دنبال رد خود می کشد و در این بین چیزی را فاش می کند که می تواند سرنوشت دنیا را متفاوت با چیزی که ما میشناسیم رقم بزند.

کارآگاهی دردسرساز ، به ممفیس سفر می کند تا دو قاتل سریالی خطرناک را دستگیر کند...

اتان هانت ماموریت می یابد یک ویروس مهلک به اسم چیمرا را که از یک زیستشناس مولکولی روسیه دزدیده شده یافته و نابود سازد. تروریستها قصد دارنداز این ویروس برای رسیدن به اهداف شرورانه خود استفاده کنند. مشخص می شودکه دو نفر در پشت این ماجرا قرار دارند: شون آمبروس که یک جنایتکار بینالمللی است و مک کلوی که یکی از روسای صنایع دارویی می باشد. اتان درماموریت خود از همکاری دو دستیارش نیز بهره مند است. او در ادامه متوجه میشود که تنها راه ورود به اقامتگاه آمبروس، برقراری ارتباط با نیا هال، دزدبین المللی و دوست سابق و فراری او می باشد...