یک خانه دار تبعیدی و پر از اضطراب باید با بیگانه ای که راه خود را به خانه او پیدا کرده است مبارزه کند.

توماس رونگن، مربی هلندی، کار تقریبا غیرممکنی را انجام می دهد تا تیم فوتبال ساموآی آمریکا را از بازنده های همیشگی به برنده تبدیل کند.

در این شوی تلویزیونی 5 شخصیت متفاوت از تجربیات خود در دوران قرنطینه کرونا میگویند و اعترافاتی نیز دارند .

داستان این فیلم بیوگرافی و خانوادگی در مورد پسری جوان به نام نیک شف است که دارای افسردگی شدید میباشد و اکنون در حال رهایی از آن است. در این بین ، پدرش چشم امیدش به او باز شده است و…

فیلم داستان مهیج یکی از مخوف‌ترین لحظات ، طی ناآرامی‌های مدنی را بازگو می‌کند که شهر دیترویت را در تابستان سال 1967 میلادی تکان داد و…

مگان دختر جوانی است که به تازگی با پیشنهاد سرسختانه ازدواج دوست پسرش مواجه شده است و برای خارج شدن از فشار این درخواست تصمیم می گیرد به مدت یک هفته از خانه به دور باشد تا بتواند به درستی تصمیم می گیرد اما...

اینترنت امروزه زندگی خانواده ها و جامعه را بطور کامل دستخوش تغییراتی کرده است. این فیلم درباره ی گروهی از خانواده ها و تاثیرات اینترنت بر آنان می باشد و…

داستان فیلم درباره ی دختری به نام گریس است. او رهبر چهار کارمند خانه ی کودکان است که مراقبت های لازم را از ساکنین موقت آنجا انجام می دهند. رابطه ی دوستانه و راحتی میان این چهار کارمند یعنی گریس، میسن، جسیکا و نیت برقرار است. اما گذشته ی گریس که به دقت پنهان نگه داشته شده بر اثر سه رویداد شروع به آشکار شدن می کند : پدر زندانی اش در آستانه آزادی است، او پی می برد که فرزند میسن را باردار است و یکی از تازه واردان به خانه یعنی جیدن، همان زخم های روحی را دارد که گریس زمانی تجربه شان کرده بود...

ساتر کیلی پسر نوجوانی است که از زندگی اش رضایت کامل دارد اما مشکل او این است که هدفی را در زندگی اش دنبال نکرده و فقط در روز زندگی میکند. اما زمانی که ساتر با دوست دختر عجیب و غریبش روبرو می شود، فلسفه زندگی اش دستخوش تغییراتی می شود و...

در این فیلم دیاز نقش یکی معلم بد دهن،گستاخ و بدرفتار به نام “الیزابت هالزی” را دارد.او بیشتر مواقع مست است و شدیدا منتظر است تا با نامزدش ازدواج کند.وقتی نامزدش او را ترک می کند،او نقشه ای می کشد تا معلم جایگزین ثروتمند و خوش قیافه ای با بازی جاستین تیمبرلیک به دست آورد.او سعی می کند عمل های جراحی زیبایی روی خودش انجام دهد تا توجه او را جلب کند.پس از مدتی یکی از همکارانش به او می گوید که معلمی که کلاسش بیشترین معدل را بیاورد جایزه می گیرد.بزرگترین رقیب او در این مسابقه، “امی” است.الیزابت همچنین با معلم ورزش بی ادب و طعنه زن هم جر و بحث دارد.نتیجه ی این کارهای او به شاگردانش،همکارانش و حتی خودش درسی جالب می دهد.