داستان در مورد یکی از مجری های یک برنامه کودک در تلویزیون می باشد. هنگامی که این برنامه به صورت ناگهانی پایان می یابد، زندگی او برای همیشه تغییر می کند و او قصد دارد داستان خود را به پایان برساند…

داستان قسمت دوم فیلم روز استقلال ، 20 سال پس قسمت اول اتفاق می‌ افتد. انسان‌ ها بعد از شکست دادن بیگانگان در قسمت قبل ، از تکنولوژی‌ های آنها استفاده کردند تا به پیشرفت‌ های تکنولوژیکِ دست پیدا کنند و این مساله باعث خشمگینی بیگانگان شده است و آنها برای باز پس گرفتن تکنولوژ یشان خود دوباره به زمین حمله می کنند و…

چارلی فرزند معتادِ یک سیاست مدار میباشد که از کمپ ترک اعتیاد جوانان فرار کرده . اما زمانی که به خانه می آید والدینش او را مجددا مجبور میکنند به کمپ ترک اعتیاد بزرگسالان برود. چارلی در آنجا او با یک دختر بیمار بنام اوا آشنا می شود. عشق اوا به اوا انگیزه‌ای برای ترک اعتیاد چارلی می شود و...

بعد از اتفاق افتادن جرمی در دبیرستان ، وکیل مدرسه از تنها شاهد آن اتفاق ، بازجویی می کند و دانش آموز نیز تصمیم دارد از مدرسه خود به هرنحوه ای که شده مراقبت کند . اما زمانی که آن ها به دنبال سرنخ هستند ، میفهمند داستان های بسیار دیگری نیز وجود دارد…

یک زن سعی می کند با تدریس مجدد، ضرر و زیانی که دخترش به بار آورده را جبران کند. در شغل جدیدش برای تدریس فردی اختصاص می یابد که گذشته ای از خشونت عمیق را پنهان کرده است ...

داستان این سریال به این صورت است که کاراکتری با بازی "شارون استون" کشته می شود و ظاهرا کلی مظنون وجود دارد که می توانند قاتل باشند. بیننده ها می توانند کاراکتر های مختلفی را دنبال کنند و صحنه های مهم را چندین بار مشاهده کنند تا بتوانند در نهایت با کنار هم قرار دادن سرنخ های مختلف، معمای قتل را حل کنند...

یک ماه بعد از ورود به دانشگاه، یک دانشجوی سال اولی جان خود را از دست می دهد. آیا قتل بود؟ یا خودکشی؟

داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای «بیلی» و «کدی» است که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی «بریجز» جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصت به کمپانی بریجز ملحق می شود. ولی چه بسا سرمایه دار بی رحم کمپانی «هاپ بریگز» مجبورشان می کند که هر چی در توانشان هست را وسط بگذارند حتی ازدواجشان را و...

دو خواهر بعد از اینکه مادرشان راهی زندان می شود ، برای سرپا نگه داشتن خانواده شروع به دزدی از یک قطار میکنند ...